Unfaithful

قبوله باشه انگار کرده زمونه کارشو
چیزی نموند واسه کسی گذاشت جوونی پا یه تو
این کبودی های مشت واسه حسودیای تو
اگه قبول نی باشه خب میرم نموندی پایه قول

نوکه مداد رویه کوکه چرا
پره بداهم از نوعه نگاهت
کله شعرام فدا شعله چشات
باش برنم زیره کله بلانت
بگو صبح بشه باز
نیستیو الان این گله به جات
میگه که بازم دو دله فاک
منو بازم تویه لوکه بکار
مثه من کسی نی طعمه شکار
به خوده خوده خدا ،الان شده یه سال
میگن که داری میری تو به کجا
میگم پس بگین کنم تو به کجا
هر کاری کردم جز اشتباه
اواسطه همین نقطه ی راه
هیچی که ندارم پشته نقاب
پس همش وسط کلش یه جا

قبوله باشه انگار کرده زمونه کارشو
چیزی نموند واسه کسی گذاشت جوونی پا یه تو
این کبودی های مشت واسه حسودیای تو
اگه قبول نیس باشه خب میرم نموندی پایه قول

نون و نمک خوردیم روز و شب م
ولی میگی تو که دروغ دقل
فکر میکنی من کور و کرم
اما خبر دارم از دور و برم
باز خودتو زدی به کوه و کمر
میخواد هرکی وایسه تو رو منم
تو واسمی مثه جونو تنم
خودمونیم اما خوب اومدم
زدی زمین قولو
منم فهمیدمش برو
اینم جریمه بشمرو
اگه که ندیدمت تورو
اصن معنی نداره باتو کینه
حالا که داره این راشو میره
این شعرم به تو کادو میده
خالی که میکنه پ جاتو تی کی

اره قبوله باشه انگار کرده زمونه کارشو
چیزی نموند واسه کسی گذاشت جوونی پا یه تو
این کبودی های مشت واسه حسودیای تو
اگه قبول نیس باشه خب میرم نموندی پایه قول