Tasvir Roya
؛[قسمت اول]؛
شب از مهتاب سر میره
تمام ماه تو آبه
شبیه عکس یک رویاست
تو خوابیدی، جهان خوابه
زمین، دور تو میگرده
زمان، دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو
عجب عمقی به شب داده
تو خواب انگار طرحی از
گل و مهتاب و لبخندی
شب از جایی شروع میشه
که تو چشماتو میبندی
؛[قسمت دوم]؛
تو رو آغوش میگیرم
تنم سر ریزه رویا شه
جهان قد یه لالایی
توی آغوش من جا شه
تو رو آغوش میگیرم
هوا تاریک تر میشه
خدا از دست های تو
به من نزدیک تر میشه
زمین، دور تو میگرده
زمان، دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو
عجب عمقی به شب داده
تمام خونه پر میشه
از این تصویر رویایی
تماشا کن، تماشا کن
چه بی رحمانه زیبایی